نامه چهارم :اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ
ما را به راه راست هدایت کن...
دستان خود را به سویم بلند کن، و بزرگ ترین حاجت خودرا از من بخواه به چه فکر می کنی؟ از که می خواهی؟خودت به من بگو از من چه میخواهی !از عمق وجودت چنین فریاد بر آورد: «بارخدایا ! مرا به راه مستقیم هدایت کن».باید از من راهنمایی و هدایت بخواهی، باید از راه های انحرافی پرهیز کنی، اگر می خواهی به سعادت برسی باید فقط در راه من قدم برداری، راهی که تورا به رضای من برساند.بعضی ها می خواهند به سوی من بیایند، امّا راه را بیراهه می روند، آن ها هرگز رستگار نخواهند شد.آن روز را به یاد بیآور که عیسی(علیه السلام)برای مردم سخن می گفت، مردی رو به او کرد و گفت: «من چهل روز با خدای خود خلوت کردم، روزها روزه گرفتم و شب ها نماز خواندم، هزاران بار خدا را صدا زدم، امّا او جوابم را نداد».
عیسی(علیه السلام)تعجّب کرد، چرا تو حاجت این بنده خود را نداده ای؟ او می خواست بداند چه رازی در میان است، به او چنین سخن گفتم: ای عیسی ! اگر او تا آخر عمر هم دعا می کرد، دعایش را مستجاب نمی کردم عیسی (ع)گفت:برای چه؟ مگر او چه کرده است؟اگر او می خواست صدایش را بشنوم، باید از دری می آمد که من آن را معرّفی کرده ام. تو را پیامبر و نماینده خود روی زمین قرار داده ام، او به تو اعتقادی ندارد، چگونه می شود که من دعایش را مستجاب کنم در حالی که می دانم در قلب خود، به پیامبری تو هیچ اعتقادی ندارد؟
نظرات شما عزیزان: